خزان آرزوها
در این اندوه بی پایان، بمان تنها تو در یادم دلت مانند یک دریا، زلال و صاف و بیرنگی ... ... چه شبهایی که من بی تو، خزان عشق را دیدم ولی از عشق گفتم باز، کنار غصه روییدم مرور خاطرات دل، عجب تکرار زیبایی ست.
نظرات شما عزیزان:
بمان با من که بی تو، صدایی خسته در بادم
شبیه برگ پاییزی، پر از احساس دلتنگی
بلور اشک های من، همان آغاز تنهای ست
Power By:
LoxBlog.Com |